جدول جو
جدول جو

معنی لک لک کردن - جستجوی لغت در جدول جو

لک لک کردن
لکه های متعدد ایجاد کردن، کاری را عمدا بتانی انجام دادن مماطله
تصویری از لک لک کردن
تصویر لک لک کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چانه زدن: یکی از دکانی برگذرد گوید: جامها بمن بنمای تا اختیار کنم یکی هیچ جواب نگوید و ننماید. داند که وی نخرد اگر چه بسیار لکالک کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکالک کردن
تصویر لکالک کردن
((لَ لَ. کَ دَ))
چانه زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کل کل کردن
تصویر کل کل کردن
پرگویی کردن و سر یکدیگر را به درد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لک و لک کردن
تصویر لک و لک کردن
کند راه رفتن، کاری را به کندی انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لک و لک کردن
تصویر لک و لک کردن
کاری را آهسته و بتانی انجام دادن، با رنج و تهیدستی عمر گذرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
یک پارا در هوا نگهداشتن و با پای دیگر راه رفتن: با مرحوم پدرش و جمعی دیگر که آنان را نمی شناخت در صحن حرم امام رضا لی لی میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک لک شدن
تصویر لک لک شدن
لکه های متعدد یافتن
فرهنگ لغت هوشیار